- نفس شماردن (فِ شُ دَ)
لحظات را گرامی داشتن. دم را غنیمت دانستن:
دم بی نفس تو برنیارم
در خدمت تو نفس شمارم.
نظامی.
، نفس کسی را شماردن، به دقت مراقب حال او بودن. از مریض و رنجور به شدت مراقب حال او بودن. از مریض و رنجور به شدت پرستاری و مراقبت کردن، نفس های کسی را شماردن، او را تحت نظر داشتن. مراقب اعمال و افکار او بودن. مخفیانه در کار او جاسوسی کردن. او را پاییدن
دم بی نفس تو برنیارم
در خدمت تو نفس شمارم.
نظامی.
، نفس کسی را شماردن، به دقت مراقب حال او بودن. از مریض و رنجور به شدت مراقب حال او بودن. از مریض و رنجور به شدت پرستاری و مراقبت کردن، نفس های کسی را شماردن، او را تحت نظر داشتن. مراقب اعمال و افکار او بودن. مخفیانه در کار او جاسوسی کردن. او را پاییدن
